- انگشت نشان
- انگشت نما
معنی انگشت نشان - جستجوی لغت در جدول جو
- انگشت نشان ((~. نِ))
- مشهور، شناخته شده
- انگشت نشان
- انگشت نما، کسی که بسیاری از مردم او را بشناسند و به یکدیگر نشان دهند، کسی که به داشتن یک صفت بد مشهور باشد، معروف، مشهور، انگشت کش، مشارٌ بالبنان، تابلو، شهره
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
انگشت نهادن بر... انتخاب کردن آن انگشت گذاشتن، اعتراض کردن بر... ایراد گرفتن بر
انگشت زنهار
هر چیز مشهور و معروف و آشکار و نمودار، مشهور به بدی
کسی که بسیاری از مردم او را بشناسند و به یکدیگر نشان دهند، کسی که به داشتن یک صفت بد مشهور باشد، معروف، مشهور، انگشت کش، انگشت نشان، مشارٌ بالبنان، تابلو، شهره